-
بود در مرو شاه جان زاليشاعر : جامي همچون زال جهان کهنساليبود در مرو شاه جان زاليبر وي از يک دو لشکري الميروزي آمد ز خنجر ستميروي در رهگذار سنجر کرداز تظلم زبان چو خنجر کردبرده از سرکشي به کيوان سرديد کز راه ميرسد سنجرکوش خود سوي سينهريشان دار!بانگ برداشت کاي پريشان کاربارگي سوي گندهپير کشيدگوش سنجر چو آن نفير شنيدکه ز گردون گذشت فريادت؟گفت کاي پيرزن! چه افتادتکمتر از صد به اندکي سالامگفت: «من رنجکش يکي زالامدلشان بهر نيم نان به دو نيمخفته در خانهام سه چار يتيمکرده شيرين دهان ز ميوه به