-
چون بميري ازين جواهر خمسشاعر : اوحدي مراغه اي عقل و نفست نپايد اندر رمسچون بميري ازين جواهر خمسدل ازين چار قيد رسته شوددر اين نه مقوله بسته شوداوحديوش رخ آوري به احدبرهي از سه بعد و از شش حدوين تکاپوي منهيان حواساين تخيل نماند و احساسمشکل نفس جمله حل گرددديدهي روح بيسبل گرددوآنچه جويي برابرت باشدهرچه خواهي ميسرت باشدوندرو کاردار عقل و رواندر جهاني رسي سراسر جانچهره بيعشوه شاهد و دلبندلبشان بيزبان سخن پيوندهمه صلح و هراس جنگي نههمه يکرنگ و هيچ رنگي نهباغها پردرخت و ميوه و آبجامها پر ز