-
گر مريدي ز دار دور شودشاعر : اوحدي مراغه اي در مريدي در آن حضور شودگر مريدي ز دار دور شوددل تو زين عزيمت آگاهستچون ترا نيز عزم اين راهستجاي پرداز و پاي بر در نهرخ به راه آر و رخت بر خر نهشاخ تن را ز بار وبيخ درآرچار عنصر به چار ميخ در آرپاي بردار، تا به بخت رسيمرم از دار، تا به تخت رسينردباني بساختند از دارشير مردان دين به آخر کاربر نهي پاي و برگ راه کنيتا بدان نردبان نگاه کنيراه بالات مينمايد راستآنکه بالاي نردبان بلاسترازهاي دگر نداني ديدتا تو جز چوب و در نداني ديددر ره عشق رخت و کالا نيست