-
طلبت چون درست باشد و راستشاعر : اوحدي مراغه اي خود در اول قدم مراد تراستطلبت چون درست باشد و راستاز بديهايش در پناه بردحق چو خواهد که بنده راه بردگر چه سختست کار، سهل شودبنده توفيق را چو اهل شودترک خوي به دست و عادت تواولين پايهي ارادت تواختيار خود از ميان بردارشيخ چون نزد خويش دادت بارره به آب حيات عشق نبردتا مريد از مراد نفس نمردکه شود نفس او سرافگندهسر مرد آنگهي شود زندهقدر خود را مهل، بزن گاميگر نهي قدر دوست را ناميدر هستي به خويش دربنددچون حدث در قديم پيونددنزد عاقل چه او چه عاد و ث