-
شيخ را علم شرع بايد و دينشاعر : اوحدي مراغه اي حکمتي کان بود درست و متينشيخ را علم شرع بايد و دينسرو مغزي منزه از خشکينفسي طيب و دمي مشکيدر مضاي سخن جسور و دليرخاطري مطمن و چشمي سيررخ نپيچيده از عذاب و بلاکارها کرده در خلا و ملابرده فرمان اوستادي چستبوده در حکم مرشدي ز نخستنفس خود کشته خون خود خوردهدل خود را به خون بپروردهسر نص و دليل دانستهچارهي نفس خود توانستهدر نهان آدمي شناس شدهفارغ از حجت و قياس شدهگشته نزديک با معالم نورکرده دوري ز راه معني، دوربر نشسته ز روي آگاهيدر ولايت به مسند