-
آه ازين واعظان منبر کوب!شاعر : اوحدي مراغه اي شرمشان نيست خود ز منبر و چوبآه ازين واعظان منبر کوب!عين شوخي و محض نادانيستروي وعظي که در پريشانيستنتوان رفتن از طريق فضولبر سر منبر و مقاوم رسولکه نيارد ز عشوه ياد آنجاآن تواند قدم نهاد آنجادست و پاي از سر طرب نزندنفس از شهوت و غضب نزندعلم او بر عمل گواه بودمشفق خلق و نيک خواه بودهوس جاه و مال نپسندداز جهان جز حلال نپسنددمتفق گشته سر او با جهردر دم بوتهي رياضت و قهرسر او نور آفتاب دهدخلق او بوي مشک ناب دهدزر نخواهد، که کديه باشد و دقهر چه گوي