-
خنک آن پيشه کار حاجتمندشاعر : اوحدي مراغه اي به کم و بيش ازين جهان خرسندخنک آن پيشه کار حاجتمنددست در کار کرده، سر در پيشگشته قانع به رزق و روزي خويشبر قصور گذشته استغفارکرده بر عجز خويشتن اقرارحاضرش داند از هدايت و نوربه دل از ياد حق نباشد دورخورده سيلي ز اوستاد و پدرچند سال از براي کار و هنرکرده از دست رنج خود پي گمرنج خود بر گرفته از مردمکرده بر لطف حق حوالت خودديده ديدار فتح حالت خوددست او باشد از خيانت دوردل او دارد از امانت نورسر نگرداند از خضوع و نيازبگزارد به وقت پنج نمازطاعت خويش پ