-
نرم باش، اي پسر، به رفتن، نرمشاعر : اوحدي مراغه اي تا نگردد دلت به رفتن گرمنرم باش، اي پسر، به رفتن، نرمتو چه داني که چند خواهي زيست؟اين صفتهاي لاابالي چيست؟خود بيا تا غم جهان نخوريمگفتهاي: از جهان چو ميگذريمور بماني نه کم وقار شويگر نماني نه در شمار شويپيش شمشير مرگ بازيدن؟چه ضرورت به ترک تازيدن؟مال و اوقات خود تلف کردن؟گوش بر قول ناخلف کردن؟که نماني اگر بکار آييکوش تا خويش را نياراييچون تواند دلت که خشم کند؟در تو چون روزگار چشم کندتا مگر چشم بد بگردانيشايد ار حال خود بگردانيباده خو