-
ميکشد چرخ ازين زمين و بحارشاعر : اوحدي مراغه اي به تف مهر گونه گونه بخارميکشد چرخ ازين زمين و بحارجنبش و اضطراب و شور کندبر هوا چون بخار زور کندلقب آن هواي جنبان بادکند آنکس که داد دانش دادنيز در مردم و دگر حيواندر زمين اين بخار هست و دخانجنبش اين بخار آهسته استبه زمستان مسام چون بسته استوان مسام گرفته باز شودليک چون گاه يخ گداز شودگاه جنبيدن از يسار و يمينبر سه قسمت شود بخار زمينجنبش او را چو بيقرار کندآنچه بروي زمين حصار کندتا پديد آورد ز لازل و خسفکند آن راه بسته او را کسفاز تري خود