-
وين چهار آخشيج را به درستشاعر : اوحدي مراغه اي چون پديد آمد امتزاجي رستوين چهار آخشيج را به درستجنبش راست کار ايشان شدنفس روينده رام ايشان شدهشت قوت به خادمي برخاستشغل اين نفس را به طبعي راستقوت هضم و دفع، بشنو پاکقوت جذب و قوت امساکگشته با قوت مصوره ضمغاذيه، ناميه، مولده همبر دو نقش از هزار گونه ببستپس طبيعت به نقش بندي دستاز گل و ياسمين رنگارنگشد به صحرا او کوه بر، جا تنگزرد شد بعد از آن و تخم افگندمدتي سبز شد نبات و بلندمثل او از زمين تواند رستتا گر او ز اختلاف گردد سستشجر آهنگ نشو کرد