-
اي پژوهندهي حقايق کنشاعر : اوحدي مراغه اي نفسي رخ درين دقايق کناي پژوهندهي حقايق کنپيش من کج نشين و راست بگويهر چه پرسم ترا بهانه مجويچيست؟ با خود يکي نگويي تواين جهاني که اندوريي توبود يا خود نبود و پيدا شد؟اصل او از کجا هويدا شد؟که مرين گنج را کليد آمدچه نخست از عدم پديد آمد؟از چه ساکن شد اين زمين نژند؟متحرک چراست چرخ بلند؟وين يکي با سکون و سرد چراست؟آن يکي گرم و گرد گرد چراست؟وين تر و خشک و گرم و سرد از چيست؟اين تف و باد و آب و گرد از چيست؟وز چه اين تخم بيخ و بار گرفت؟به چه چيز اين زمين