-
عاشقي، خيز و حلقه بر در زنشاعر : اوحدي مراغه اي دست در دامن پيمبر زنعاشقي، خيز و حلقه بر در زننظر او دواي درد تو بسحب اين خواجه پايمرد تو بسپخته او بود و اين دگرها خاماوست معني و اين دگر هادر ره مصطفي کم از خاکندآنکه از اصطفا بر افلا کندديگران را بهل برين در و باماز در او توان رسيد به کاماو خداوند دين و صاحب درداوست در کاينات مردم و مرددرج ادريس درج خامهي اوستسفر آدم سفيرنامهي اوستزانکه ناقوس را زبان بستهبيعه در بيعتش ميان بستههمه شبهاي او شب معراجبر سر او ز نيک نامي تاجاو چراغ، آنگهي