-
اوحدي، گر سر لجاجت نيستشاعر : اوحدي مراغه اي زو نخواهي که خواست حاجت نيستاوحدي، گر سر لجاجت نيستزو چه خواهي که باشد آن به ازو؟باغ و خرمن چه خواهي و ده ازو؟کو نمايد به هر مرادت راهتو ازو وقت حاجت او را خواهور جزو خواهي اين ارادت نيستگر مريدي جزو مرادت نيستخيز و بيخود برو، که او ماندهر که بياو رود فرو ماندتو نماني، چو آشنا گردياو شوي گر ز خود فنا گرديآنچه کردي طلب درين خانه استمرغ آن باغ صيد اين دانه استتير آن شست بر نشانهي تستزلف معشوق زير شانهي تستبه خدا باشد ار تواند رفتبه خود آنجا کسي