-
بار بسيارست و راه دور در پيش، اي جوانشاعر : اوحدي مراغه اي اين زمان از محنت پيري بينديش، اي جوانبار بسيارست و راه دور در پيش، اي جواننفس خود قربان کن و بر گرد ازين کيش، اي جوانکيش بر بستي که نفس ديگري قربان کنيجهد آن کن تا کني بيگانه را خويش، اي جوانخويش را بيگانه کردن نيست نيکو، بعد ازينخاطر پيران عهد خود مکن ريش، اي جوانگر همي خواهي که باشي پير عهد ديگرينوش کم خور، تا نبايد خوردنت نيش، اي جوانکامراني کردهاي، از روز ناکامي منالگرگ موذي را بسوزد کشتن ميش، اي جوانچون زبردستان