-
زنهار خوارگان را زنهار خوار دارشاعر : اوحدي مراغه اي پيوند و عهدشان همه نا استوار دارزنهار خوارگان را زنهار خوار دارآن زر چو خاک بفکن و آن گل چوخار دارهر زر که دشمني دهد و گل که ناکسيگر نام و ننگ داري، ازان فخر عار دارفخري، که از وسيلت دوني رسد به توغافل مباش و روز بد اندر شمار داروقتي که روزگار تو نيکو شود ز بختدر کاسهي نخست نظر برخمار دارچون جام دولتت به کف دست بر نهندچشمي براه برکن و گوشي به کار داراز بهر کار خود چو بکاري برون شويآن رازهاي خويشتنت در کنار دارآن کو زر از خويشتنت