-
رخ باز نهادم به سماوات الهيشاعر : اوحدي مراغه اي تا بر سر گردون بزنم نوبت شاهيرخ باز نهادم به سماوات الهيچون يار مسيحم، بسم اين چهرهي کاهيرخت و خر خود را همه بگذاشتم اينجابر مهر تو چون دل نهد اين عاشق آهي؟از من مطلب مهر خود، اي شاهد دنياروزي دو سه مهمان تو کرد اين تن ساهياينجا نتوان کرد مقام، ار چه دلم راتا يوسف مصري شوي، اي يوسف چاهيجز در رسن عشق مزن دست ارادتعمر ابد و مملکت نامتناهياينجا منشين پر، که جزا مينتوان يافتتا پيش نهم هر چه دلت خواهد و خواهيبرخيز و بن باغ بهشتي نظري کنگه غو