-
رخت گويم به زيبايي، لبت گويم به شيرينيشاعر : اوحدي مراغه اي حرامست ار چنين صورت کند صورتگري چينيرخت گويم به زيبايي، لبت گويم به شيرينيبه رخ سرمايهي مهر و به دل پيرايهي کينيبه عارض حيرت حور و به قامت غيرت طوبيبرت زانو زند، گويد: تو آغا باش و من اينيترا، اي ترک، اگر روزي ببيند خسرو گردونولي ترسم که بد گويان بگويندم: سخن چينيسخن گويي و ميخواهم که دردت زان زبان چينمنگفتم حال چشم تر، که خود چون بگذري بينيرخم زردست و آهم سرد و لب خشک از فراق توکجا از دست برخيزد که پا درويش بنشين