-
بخت يار ما باشد گر تو يار ما باشيشاعر : اوحدي مراغه اي از ميان بنگريزي، در کنار ما باشيبخت يار ما باشد گر تو يار ما باشيغم چو فتنه انگيزد، غمگسار ما باشيدل چو در بلا افتد، رحمتي کني بر دلزلفت ار کمين سازد، دستيار ما باشيچشمت ار کمان گيرد، پايمرد دل گرديچون شب گريز آيد، يار غار ما باشيچون به روز هجرانم، رخ ز من نپيچانياز تو دور وآنگهي تو هم در ديار ما باشيخود کجا روا باشد اين؟ که ما بدين گونهساعتي چه کم گردد؟ گر بکار ما باشيکار ديگران از تو راست گشت صد نوبتآن چنان مکن کاخر شرمسار م