-
چه پيکري؟ که ز پاکي چو گوهر نابيشاعر : اوحدي مراغه اي زهي، سعادت آن خفته کش تو هم خوابيچه پيکري؟ که ز پاکي چو گوهر نابيکه چون ستارهي روشن ز زير ميتابينقاب طرهي شبرنگ زير چهره چه سود؟به چهر زرد و دم اشکهاي عنابيدلم ز پستهي تنگ تو چون برانديشدبکوش تا مگر اين چند روز دريابيبقاي حسن چو گل چند روز ميباشدمرا ز پيش ميفگن چو تير پرتابيکشيدهاي چو کمان دشمن مرا در برچنان شدي که کنون روي نيز ميتابيمنت ز تافتن زلف منع ميکردمبه اشک ديده فروشد چو مردم آبيبيا، که مردمک چشم اوحدي بيتو