-
![کيست دگر باره اين؟ بر لب بام آمده](/userfiles/Article/1389/06esfand/01/Ohadi.jpg)
کيست دگر باره اين؟ بر لب بام آمدهشاعر : اوحدي مراغه اي روي چو صبحش در آن زلف چو شام آمدهکيست دگر باره اين؟ بر لب بام آمدهدر همه اسباب حسن چست و تمام آمدهبر همه ارباب عشق حاکم و والي شدهور نه چرا بگذرد صيد به دام آمده؟ياور ما نيست چرخ، همدم ما نيست بختما به سلامت شده، او به سلام آمده؟گويي: از آشوب او هيچ توانيم ديدزانکه جوانست و مست، در پي نام آمدهسينه ز خونريز او سخت حذر ميکندکام دل خود نديد جان به کام آمدهگر چه ز هجران او درد سري کم نبودنقش موافق نداد نرد مدام آمدهمهرهي ششدر شد