-
يا به نزد خويشتن راهم بدهشاعر : اوحدي مراغه اي يا مجال ناله و آهم بدهيا به نزد خويشتن راهم بدهبوسهاي زان روي چون ماهم بدهاز دهانت چون نمييابم نشانجان من، آبي از آن چاهم بدهتشنهي چاه زنخدان تو شدقربت خاصان درگاهم بدهغربت من در جهان از بهر تستبوسهاي زان لعل ميخواهم، بدهدوش ميگفتي: ز من چيزي بخواهاز تو من نيز آنچه ميخواهم بدههر چه از من خواستي يکسر تراستيا دلي بيدار و آگاهم بدهيا خيال خود به خواب من فرستآن چنان گنجي ز ناگاهم بدهگنج وصلت هم درين ويرانهاستشاه ميخواهم ز رخ، شاهم بدهبر بسا