-
![اي جان من ز هجر تو در تن بسوخته](/userfiles/Article/1389/06esfand/01/Ohadi.jpg)
اي جان من ز هجر تو در تن بسوختهشاعر : اوحدي مراغه اي صد دل ز مهر روي تو بر من بسوختهاي جان من ز هجر تو در تن بسوختهبر حال من نسوخته و آهن بسوختهسنگين دل تو در همه عمر از طريق مهرزين ناتوان عاشق خرمن بسوختههردم ز غصه، چيست نگويي مراد تو؟دل را چراغ مرده و روغن بسوختهبيچهرهي چو شمع تو در خلوت تنمهم مرد خسته گشته و هم زن بسوختهبر درد و داغ و محنت و اندوه و رنج منخرمن به باد داده و مسکن بسوختهدر مسکني که اين دل مسکين کشيده دمدر آستين گرفته و دامن بسوختهچون اوحدي مرا ز غمت آتش جگر