-
به جان من، به جان من، به جان تو، به جان توشاعر : اوحدي مراغه اي که نام من نفرمايي فراموش از زبان توبه جان من، به جان من، به جان تو، به جان توکه سود تست سود من، زيان من زيان توز سود من، نپندارم، ترا هرگز زيان داردتو گرديدي و گرديدم، تو آن من، من آن توتو و من در ميان ما کجا گنجد؟ که اينساعتمرا اين بس که در گنجم به کنجي در جهان توغلط کردم، نه آن گنجي که در آغوش من گنجياگر ساکن خودم خواند زمين و آسمان توسر از خاک زمينم بر ندارد آسمان هرگزچه باشد کام مشتاقي؟ دهاني بر دهان تولب