-
اي دلبر سنگين دل، فرياد ز دست توشاعر : اوحدي مراغه اي دستي، که دل من شد بر باد ز دست تواي دلبر سنگين دل، فرياد ز دست تواي کار مرا ويران بنياد ز دست توکي راست شود کارم؟ زين غصه که من دارمآنست که صد نوبت افتاد ز دست توعقلم چو دهد ياري، گويد که: درين زاريچيزي که مرا بودي بر ياد، ز دست تودادي ز جفا نوشم، تا گشت فراموشمکين بنده نخواهد شد آزاد ز دست تواز بند رها ميکن، مملوک و بها ميکنزيرا که نشايد شد دلشاد ز دست توشادي به غمت دادم و اکنون ز غمت شادميا دولت او خواهم يا داد ز دست توچون ا