-
اي مکان تو از مکان بيرونشاعر : اوحدي مراغه اي سر امرت ز کن فکان بيروناي مکان تو از مکان بيروندر جهاني و از جهان بيروندر وجودي و از وجود به دراز زمين وز آسمان بيرونآسمان و زمين تو داري، توخويشتن رفته از ميان بيرونفتنهاي در ميان فگنده ز عشقنفسي نيستي ز جان بيرونساعتي نيستي ز دل خالياي تو از فکر اين و آن بيرونآن و اينت به فکر چون يابند؟بينشاني و از نشان بيرونبنشيني و از نشستن خودز آخر و اول زمان بيرونآخر و اولي و بودن تواين سخن رفتش از زبان بيرونچون دل اوحدي زبون تو شد
#سرگرمی#