-
گمان مبر که: کنم رغبت بهشت مگرشاعر : اوحدي مراغه اي به شرط آنکه هم اندر جوار او باشمگمان مبر که: کنم رغبت بهشت مگراميد آنکه دمي در کنار او باشمز خون ديده کنارم پرست هر دم و نيستکه چون اجل برسد در ديار او باشمديار خويش رها کردهام بدان سوداپس از وفات همان سوکوار او باشمکفن سياه کنم روز مرگ، تا باريمن شکسته که اميدوار او باشمکجا به اوحدي اميد در توانم بست؟مگر همين که: به دل دوستار او باشممرا مجال نباشد که: يار او باشمهنوز در دو جهان شرمسار او باشماگر بهر دو جهانش بها کنم يک مويبهل، که