-
به دکان ميفروشان گروست هر چه دارمشاعر : اوحدي مراغه اي همه خنبها تهي گشت و هنوز در خمارمبه دکان ميفروشان گروست هر چه دارمنتوان به خانه رفتن، که ز خواجه شرم دارمز گريزپايي من چو خبر به خانه آمدکس ازين خبر ندارد که چه رند خاکسارم؟ز جهانيان برآمد خبرم به ميپرستيدل کژ گمان من بين که: هنوز اميدوارمسر بد پسندم آخر که چه فتنه کرد، ديديهمه کردم اندرين کار و بدان که: در چه کارم؟دل و دين و دانشي را، که به عمر حاصل آمدکه به خانقاه رفتم شب و کس نداد بارممگرم دهند راهي به کليساي گبرانبه ا