-
نه پيش ازين من بيگانه آشناي تو بودم؟شاعر : اوحدي مراغه اي چه جرم رفت؟ که مستوجب جفاي تو بودمنه پيش ازين من بيگانه آشناي تو بودم؟چو ذره شيفته عمري نه در هواي تو بودم؟نهان شدي ز من، اي آفتاب چهره، هماناچنان شناس که: خاک در سراي تو بودمغريب شهر توام، بر غريب خود گذري کنمدار دور، که ديرينه آشناي تو بودمبه شهر خويش چو بيگانگان مرا ز در خودکه سالهاست که من نيز بينواي تو بودمز ديدنت همه را کار با نوا و مرانهجزاي آنکه شب و روز در دعاي تو بودممرا لب تو به دشنام ياد کرد هميشهغريب و عاشق