-
چو چشمش راه دل ميزد من بيدل کجا بودم؟شاعر : اوحدي مراغه اي ز خود بيزار چون گشتم؟ برو ايمن چرا بودم؟چو چشمش راه دل ميزد من بيدل کجا بودم؟بغير از من کرا گيرند؟ چون من در سرا بودمرفيقان گر زمن پرسند حال او که: چون گم شد؟سخن بر من همين باشد که: با دزد آشنا بودممعاذالله! کجا خواهم که: گم گردد دلم؟ ليکنبجاي دل مرا سوزد که: در دل من بجا بودمدلم خود رفت و اين ساعت دو چشم شوخ اين خوبانکه من با ديده در دعوي و با تن در قضا بودمبه دست ديده بود آن دل، کنون گم گشت و چندين شدگر ازمن راست