-
پندم مده، اي رفيق، بسيارشاعر : اوحدي مراغه اي انگار که: پند گوش کردمپندم مده، اي رفيق، بسياردر خانهي مي فروش کردمبگذار، که من نماز خود راامروز تمام جوش کردمبر آتش عشق اوحدي راچون مست شدم خروش کردممن بادهي عشق نوش کردمبا زاهد خرقهپوش کردمهر عربدهاي که باده انگيختاو را به دو مي خموش کردمهر کس که زما و من سخن گفتاين بار حديث هوش کردمچون هوش برفت از رقيبان
#سرگرمی#