-
گفتم: ز درد عشق تو گشتم چنين به حالشاعر : اوحدي مراغه اي گفتا: منم دواي تو از درد من منالگفتم: ز درد عشق تو گشتم چنين به حالگفتا: به وصل روز کنم اين شب چو سالگفتم: شبم چو سال شد از بار هجر توگفتا: چو من رضا دهم آسان شود مجالگفتم که: با تو نيست مجال حکايتيگفتا: ز من به صبر توان يافتن وصالگفتم: دلم به وصل تو تعجيل ميکندگفتا که: بامداد مبارک ترم به فالگفتم: به شام روي تو ديدن مبارکستگفتا که: هيچ کار نيايد ز قيل و قالگفتم که: هيچ گوش نکردي به قول منگفتا: نشان عيد بود ديدن هلالگفتم