-
هر چه گويم من، اي دبير، امروزشاعر : اوحدي مراغه اي نه به هوشم، ز من مگير امروزهر چه گويم من، اي دبير، امروزکه گرفتارم و اسير امروزقلم نيستي به من در کشدر کمانم کشد چو تير امروزسالها در کمين نشستم تابا غلام خود آن امير امروزرو بشارت زنان، که گشت يکينظر از يار بينظير امروزپرده بر من مدر، که نتوان دوختتن ازين غصه، گو: بمير امروزميل يار قديم دارد دلکه جزو نيست در ضمير امروزاوحدي، جز حديث دوست مگوي
#سرگرمی#