-
دلبر من بر گذشت همچو بهاري دگرشاعر : اوحدي مراغه اي بر رخش از هفت ونه، نقش و نگاري دگردلبر من بر گذشت همچو بهاري دگرگفت: نيارم، که هست به ز تو ياري دگرگفتمش: اي جان، بيا، دست به ياري بدهگفت: دلم ميکند ميل کناري دگرگفتمش: آخر مکن بيش کنار از برمگفت: ازين پيش بود ليل و نهاري دگرگفتمش: از هجر تو گشت نهارم چو ليلگفت که: فردا کنم بر تو گذاري دگرگفتمش: از وصل تو آن من خسته کو؟گفت که: فردا کنم بر تو گذاري دگرگفتمش: امروز کن، گر گذري ميکنيگفت: برو بعد ازين در پي کاري دگرگفتمش: از کار تو نيک