-
مگذر، اي ساربان، ز منزل يارشاعر : اوحدي مراغه اي تا دمي در غمش بگريم زارمگذر، اي ساربان، ز منزل ياراشک خونين و ديدهيخونباراز براي کدام روز بود؟با قيامت فتادمان ديدارگر قيامت کنيم، شايد، از آنکآه ازين پيش دوست بودن پار!پار با دوست بودهايم اين جابه چنين فرصتي بيا و بيارساقي، از جام بادهاي دارينفسي وقت عاشقان خوش دارمطرب، ار مانعي و عذري نيستبر منش خوان به ياد آن دلدارغزلي ز اوحدي گرت يادست
#سرگرمی#