-
باز پيوند، که دوري به نهايت برسيدشاعر : اوحدي مراغه اي چارهي درد دلم کن، که به غايت برسيدباز پيوند، که دوري به نهايت برسيدتا دگر بار به گوشت چه حکايت برسيد؟هيچ بر من نکني چشم عنايت از خشمقصهاي شد، که به هر شهر و ولايت برسيدرحمتي کن، که ز هجران تو حال دل منياد ميداد دل من که عنايت برسيدجان همي دادم اگر زانکه خيال تو نه زودبوي آن زلف سياهم به حمايت برسيدخط سبز تو مرا در خطر انداخته بودبر من خسته چه بيداد و جنايت برسيد؟خبرت نيست که در عشق تو از دشمن و دوستهمه آفاق حديثش به روايت ب