-
هر که مشغول تو گشت از دگران باز آيدشاعر : اوحدي مراغه اي وانکه در پاي تو افتاد سرافراز آيدهر که مشغول تو گشت از دگران باز آيدبه سر دانهي خال تو سبک باز آيدهر کبوتر که ز دام سر زلفت بجهدچشم من تا به لب گور نظر باز آيدوقت جان دادن اگر بر رخت افتد نظرماستخوانم ز نشاط تو به آواز آيدور سگ کوي تو در گور من آواز دهدگر صدش غم بود اندر طرب و ناز آيدمفلسي را که خيال تو در افتد به دماغچه عجب! اگر به سخن واقعه پرداز آيدآنکه با واقعهي عشق تو پرداخت چو منچون من امروز که داري که سخن ساز آيد؟