-
بي تو دل و جان من زير و زبر ميشودشاعر : اوحدي مراغه اي دم به دمم درد دل بيش و بتر ميشودبي تو دل و جان من زير و زبر ميشودتا تو نگويي: مرا بيتو به سر ميشودعمر به سر شد مرا در غم هجران توکين شب تاريک ما دير سحر ميشوداز رخ چون شمع خود روشنييي پيش تواز سخن عاشقان زود خبر ميشودچند بپوشيدم اين راز دل و خلق راچون به لبت ميرسد شهد و شکر ميشودهر چه تو خواهي بگوي، کين همه دشنام تلخسينه چه جان ميکند، ديده چه تر ميشود؟گر نه دل اوحدي سوختهاي، هر دمش
#سرگرمی#