-
در عشق اگر زبان تو با دل يکي شودشاعر : اوحدي مراغه اي راه ترا هزار و دو منزل يکي شوددر عشق اگر زبان تو با دل يکي شودآن کو گل آفريند با گل يکي شودزين آب و گل گذر کن و مشنو که: در وجودروزي که اصل و فرع مسايل يکي شوديک اصل حاصل آيد و آن اصل نام اومقتول با ارادت قاتل يکي شودجز در طريق عشق نديدم که: هيچ وقتمشنو که: با مزخرف باطل يکي شودآنکش گشاده شد نظري بر جمال حقبا او مگر حقيقت قابل يکي شودگر صد هزار نقش بداري مقابلشپست و بلند و خارج و داخل يکي شودراه ار برد به حلقهي ابداعيان دلتکشتي