-
روز هجران آن نگار اين بودشاعر : اوحدي مراغه اي منتهاي وصال يار اين بودروز هجران آن نگار اين بودعمر آن لالهي بهار اين بودروي او لالهي بهارم بودبحر انديشه را کنار اين بودهست از انديشه در کنارم خونميآن جام را خمار اين بودکرده بودم ز وصل جامي نوشاي دل بيوفا، قرار اين بود؟جان سفر کرد و بر قرار خوديآخر، اي چشم اشکبار، اين بود؟بار غم بر دلم همي بينيآن همه عهد و زينهار اين بود؟منم، اي چرخ، زينهاري توچرخ را چون که اختيار اين بوداختياري دگر نشايد کردگل ز دستم برفت و خار اين بودخار و گل با همند،