-
کمان مهر ترا چرخ چنبري نکشدشاعر : اوحدي مراغه اي فروغ روي ترا جرم مشتري نکشدکمان مهر ترا چرخ چنبري نکشدحديث من چه کند؟ گر به کافري نکشدچنين که چشم تو آهنگ دين من داردگرم کمند دو زلف تو، اي پري، نکشدبه گرد کوي تو ديوانهوار کي گردمميان ما عجبست ار به داوري نکشد!بدان صفت که کمر در ميان کشيد ترابه باد گوي که: آن زلف عنبري نکشدگرم چو عود نخواهي نشاند بر آتشولي تنم ز ضعيفي و لاغري نکشددلم به جان غم عشق تو ميکشد، تا هستسفينها بنويسد، که انوري نکشدبه وصف روي منير تو اوحدي پس ازين
#سر