-
او همانا نابهي شبهاي من نشنيده باشدشاعر : اوحدي مراغه اي ورنه هم بر گريهاي زار من بخشيده باشداو همانا نابهي شبهاي من نشنيده باشدهمچو گل برگريهي شبگير من خنديده باشدني، چه باک از نالهي من لالهرويي را؟ که صد پياي بسا شبها که گرد کوي او گرديده باشدماه گردون از براي گرد خاک آستانشچون نهم بر خاک پايي را که جايش ديده باشد؟گفتمش: بر روي خاکآلود من نه پاي، گفتا:پيش آن بدمهر و از من روي بر پيچيده باشدبارها پيچيده باشد بر سرم سودا و رفتههمچنان گويم: مبادا خاطرش رنجيده باشداو مرا خا