-
سوز تو شبي بسازم آوردشاعر : اوحدي مراغه اي وندر سخني درازم آوردسوز تو شبي بسازم آورداز هر چه بجز تو بازم آوردزان دم که تو روي باز کرديزين قبله که در نمازم آوردگر تيغ زنند رخ نپيچيمبيدرد سر مجازم آورداقبال به کعبهي وصالتبا بدرقه و جوازم آوردچون توبهي منزل امانياز باديهي حجازم آوردلطف تو به مکهي حقيقتبيدار ز در فرازم آوردآن بخت که دل به خواب ميجستدر عهد تو بينيازم آورداين قاعدهي نيازمندياندوه تو در گدازم آوردچون ديد که: شمع جمع عشقمدر غارت و ترکتازم آوردگستاخي اوحدي برتو
#سرگر