-
پيري که پريرم ز مناجات بر آوردشاعر : اوحدي مراغه اي دي مست و خرابم به خرابات برآوردپيري که پريرم ز مناجات بر آورددر داد که گرد از من و از ذات بر آورديک جرعه به ذات خود ازان بادهي صافيرويي، که خروش از جگر لات بر آورددر بتکدهاي برد مرا مست و بديدمچون شعله زد، آشوب ز ذرات بر آوردخورشيد جبيني، که فروع رخش از دوردل را ز مقام و ز مقامات برآوردچون در شدم، آن قامت رعنا به قياميانگشت شهادت به تحيات برآوردچون جان رخ او ديد، پس دست گزيدنوز بحر دلش موج کرامات برآوردبا اوحدي از راه کرامت سخني گ