-
اي سنگدل، به حق وفا کز وفا مگردشاعر : اوحدي مراغه اي عهدي بکن به وصل و از آن عهد وا مگرداي سنگدل، به حق وفا کز وفا مگردپيوند ما گزين وز پيوند ما مگردما برگزيدهايم ترا از جهان، تو نيزميبين و با مخالف ما آشنا مگرددر ميغ خون دل شب هجر آشناي ماهر دم به شيوهاي دگر از ما جدا مگرداي آنکه يک دم از دل ما نيستي جداخونم بريز و گرد چنين مهرها مگردگفتي: برو، که مهرهي مهرت بريختمبالاي ما بلاست، به گرد بلا مگرددي دست در ميان تو کردم، رخ تو گفت:گو: کام اوحدي ز دو گيتي روا مگردما را غرض روا شدن