-
چاره سگاليدنم فايدهاي چون نکردشاعر : اوحدي مراغه اي آتش هجران تو جز جگرم خون نکردچاره سگاليدنم فايدهاي چون نکردزلف چو مفتول تو عاشق و مفتون نکردنيست کسي در جهان کش چو من شيفتهنکتهي شيرين نگفت، شيوهي موزون نکردسر و چمن، گر چه هست تازه، ولي همچو توعقرب زلف ترا هيچ کس افسون نکرددرد نهان مرا هيچ علاجي نبودگريه که من ميکنم، ديدهي مجنون نکردزخم که من ميخورم، سينهي رامين نخوردتنزد و باکس نگفت، خون شد و بيرون نکردعاشق صادق کسيست کو سخن و سر تونعره دگر سان نداشت، ناله دگرگون نکردروز