-
نيشکر آن روز دل ز بند بر آردشاعر : اوحدي مراغه اي کو چو لبت پستهاي به قند بر آردنيشکر آن روز دل ز بند بر آردپيش رود، سر به آن کمند برآردصيد چو آن زلف چون کمند ببيندباغ، که سروي چنين بلند بر آردبر چمن و سبزه آفتي مرسادشگرد خود از نعل آن سمند بر آردپيش من آن خاک پر ز لعل، که روزيتا به کجا بوي اين سپند بر آرد؟سينه سپند تو گشت و آتش سوداخط تو آن را به ريشخند بر آردبر دل ريشم، شبي که ديده بگريدگر ندهم، سر به ناپسند برآردجان مرا چون محبت تو پسنديداز دل من شاخ پر گزند بر آردبيخ که دست غمت به