-
ياد تو ما را چو در خيال بگرددشاعر : اوحدي مراغه اي عقل پريشان شود، ز حال بگرددياد تو ما را چو در خيال بگرددگرد جهان گر هزار سال بگرددچون تو پسر مادر سپهر نزايدگر چه بسي بر سپهر زال بگرددماه نبيند ستارهاي چو جبينتتا نگذاري که: گرد خال بگرددخط سيه ميدمد ز رويت و زنهار!چشم نباشد، کزان جمال بگرددعقل ندارد، که ترک روي تو گويدزهره که کس گرد اين سال بگردددر هوس بوسهي توايم ولي نيستخوي بد نيکوان به مال بگرددتن بزن، اي اوحدي، سخن چه فروشي؟
#سرگرمی#