-
![چون بگذري دلم به تپيدن در اوفتد](/userfiles/Article/1389/06esfand/01/Ohadi.jpg)
چون بگذري دلم به تپيدن در اوفتدشاعر : اوحدي مراغه اي دستم ز غم به جامه دريدن در اوفتدچون بگذري دلم به تپيدن در اوفتدماهش چو مشتري به خريدن در اوفتدگر پرتوي ز روي تو افتد بر آسمانحالي به قد سرو خميدن در اوفتدور قامتت به باغ درآيد، ز شرم اوروزي که اتفاق پريدن در اوفتدپرواز مرغ جان نبود جز به کوي توآن ساعتي که فرصت ديدن در اوفتدجان کمترين نثار تو باشد ز دست ماوقتي گرت مجال شنيدن در اوفتددانم که: بر حکايت من رحمت آوريچون اوحدي به کوچه دويدن در اوفتدخلوت نشين خيال تو گر در دل آورد