-
بيا، که ديدن رويت مبارکست صباحشاعر : اوحدي مراغه اي بيا، که زنده به بوي تو ميشوند ارواحبيا، که ديدن رويت مبارکست صباحتويي، که نام تو هر بند را بود مفتاحتويي، که وصل تو هر درد را بود درمانکه بر سواد شب تيره پرتو مصباحفروغ روي تو بر جان چنان تجلي کردهزار سال گر افاق طي کند سياحبه راستي که: نظيرت کجا به دست آرد؟که: مي پرستي و رندي و عاشقيست مباحمن از شريعت عشق تو دارم اين فتويچرا ملامت ما ميکنند اهل صلاح؟صلاح ما همه در گوشهي خراباتستکه بلبليست ترا همچو اوحدي مداحسزد که: خار خورند از