-
اي شب تيره فرع گيسيويتشاعر : اوحدي مراغه اي اصل کفر از سياهي مويتاي شب تيره فرع گيسيويتوجه آن گشته روشن از رويتمه ز ديوان مهر خواسته نورشيوهي شکر سخن گويتبيسخن دم ببسته طوطي رانکهت زلف عنبرين بويتمشک را در فکنده خون به جگراز زنخدان گرد چون گويتخورده چوگان طعنه سيب بهشتماه نو را کمان ابرويتاز طراوت بيتر زدهتيزي چشم و تندي خويتاوحدي را ز زلف بشکسته
#سرگرمی#